Monday, Sep 18, 2023 at 10:04 AM
July 23, 2024•786 words
تقریبا همه در تاریخ بشر تنهایی را تجربه کردهاند و سنتهای متنوعی که خرد جمعی آنها را منعکس میکند میتواند راهنمایی عالی برای رویارویی با تنهایی و زندگی خوب باشد. در حالی که رویکردهای علم روانشناسی تنهایی را با هدف قرار دادن مکانیسمهای روانشناختی و رفتاری آن به چالش میکشند، فیلسوفان تنهایی را با پذیرش جنبههای مثبت آن نفی میکنند. فیلسوفان که انزوا را فرصتی برای تأمل، کار عمیق، آرامش و رشد می دانند، هدفشان تبدیل تنهایی به تنهایی معنادار است.
این ایده که زمان به تنهایی ارزشمند است، سابقه ای طولانی در سنت های حکمت دارد. از نظر پترارک از سال 1356، تنهایی منبع آزادی و فضیلت است که «روح را احیا میکند، اخلاق را اصلاح میکند، محبتها را تجدید میکند، عیبها را محو میکند، عیوب را پاک میکند، (و) خدا و انسان را آشتی میدهد». یا همانطور که دریک هنرمند موسیقی 666 سال بعد تکرار کرد، "من دوستان را از دست داده ام و آرامش پیدا کرده ام. صادقانه بگویم، این به نظر من یک تجارت منصفانه است.»
اندیشمندان دیگر تنهایی را حتی با لبه های تیز آن پذیرفته اند. استاد مراقبه بودایی، چوگیام ترونگپا، ادعا کرد که حالت تنهایی «هیچ چیزی در اطراف خود وجود ندارد که بتوانید به آن آویزان کنید» پنجره ای است که از طریق آن می توان «من واقعی خود را بدون لباس ملاقات کرد
نیچه بعنوان محافظی در برابر ظلم ، تنهایی را به اهمیت سیاسی رساند و نوشت: «هرجا استبداد بوده است، آنجا از فیلسوف منفرد منفور بوده است، زیرا فلسفه به کسی پناه میدهد که هیچ استبدادی نمیتواند راهش را به آن وارد کند». هانا آرنت مشاهده کرد که یک جمعیت تنها برای سلطه توتالیتر آماده است. به همین دلیل، رژیمهای دیکتاتوری از ایدئولوژی استفاده میکنند تا نوعی انزوای ناامیدکننده را بدون تنهایی اعمال کنند. آرنت می نویسد: «خود اجباری تفکر ایدئولوژیک، تمام رابطه با واقعیت را خراب می کند».
نکته مهم این است که این فیلسوفان از تنهایی دائمی و یا ستایش تنهایی مزمن حمایت نمی کنند. آنها ارزش آن را به عنوان یکی از عناصر یک زندگی خوب که شامل خانواده و دوستی های غنی نیز می شود، قدردانی می کنند. مهم نیست که تنهایی فرد چقدر از نظر فلسفی ارزشمند است، زمان بیش از حد بدون تماس معنادار با دیگران، ناگزیر به تنهایی سمی تر تبدیل می شود. آرنت بار دیگر می نویسد : «آنچه که تنهایی را تا این حد غیرقابل تحمل می کند، از دست دادن خود است که می توان در تنهایی به آن پی برد».
همچنین شایان ذکر است که فیلسوفان ممکن است دسته ای از مردم باشند که قدردان تنهایی هستند. مطمئناً درست است که برخی از ما بیشتر از دیگران مستعد تنهایی هستیم. برخی زمانی که با دوستان محاصره می شوند احساس تنهایی می کنند، در حالی که برخی دیگر با وجود منزوی شدن عینی احساس رضایت میکنند
علم و فلسفه همسو میشوند
فلسفه های خوش بینانه در مورد قدرت شفاف سازی تنهایی به طور گسترده توسط شواهد حاصل از کار علمی پشتیبانی می شود. کار بررسی روایتهای تنهایی نشان داد که بسیاری از افراد در هر سنی احساس میکنند که تنها بودن میتواند به عنوان راهی برای بهبود شایستگیها و یادآوری ارزش ارتباطات اجتماعی فرد ارزشمند باشد. علاوه بر این، عادی سازی تنهایی می تواند به یافتن شادی بیشتر حتی در میان تنهایی کمک کند
علاوه بر این، محققان احساسات استدلال کردهاند که دیدن مشکلات از طریق رنگ آبی مایل به تنهایی چشمانداز تازه و مفیدی را ارائه میدهد که ممکن است در یک حالت احساسی رضایتبخش از دست برود – هر خلقی حکمت خود را دارد. تنهایی ممکن است زمانی برای تأمل در روابط کمارزشتر و کمارزشتر فرد باشد ، زیرا یک رابطه تیره و تار به همان اندازه استرس ایجاد میکند که یک رابطه حمایتی باعث شادی میشود . در نهایت، نشان داده شده است که مدیتیشن احساس تنهایی را کاهش می دهد، که ممکن است با این ایده فلسفی مطابقت داشته باشد که درک آرام لحظه حال (به جای دستیابی ناامیدانه به هرگونه تعامل موجود) راهی عاقلانه برای رویارویی با تنهایی
درحالی که علم روانشناسی بر راهبردهای مؤثر برای رویارویی با تنهایی متمرکز است، فلسفه به ما نشان می دهد که تنهایی می تواند معلم ارزشمندی باشد. علم و فلسفه با هم راهنمایی قوی برای زندگی خوب در دنیای پیچیده ارائه می دهند.
افکار نهایی
تنهایی می تواند بار سنگینی باشد، اما انبوهی از راهنمایی های علمی پشتیبانی شده و آزمایش شده برای کمک به مقابله موثر با آن در دسترس است. در غلبه بر تنهایی، میتوانیم به دنیایی کمتر تنها برای دیگران نیز کمک کنیم
بخش 1 این قطعه تلاش های رو به رشد جهانی برای ایجاد دنیایی کمتر تنها را تشریح می کند. بخش 2 بهترین مهارت های پشتیبانی شده از علم روانشناسی را برای به چالش کشیدن تنهایی معرفی کرد.